هرشب چتامونو مرور میکنم دلتنگیم ک رفع شد گوشیمو میزارم کنار و چشامو میبندم ولی توی دلم خالی میشه و چشام پر میشن از اشک. کاش تا چشامو میبستم خوابم میبرد. اما مگه دلتنگی میزاره؟ بیخبری ازتو دوس ندارم. خیلی نگران حالتم. کاش نامرئی میشدم میومدم پیشت و بدون اینکه بفهمی نگاهت میکردم. کاش میمردم و بدون اینکه بفهمی روحم ازت مراقبت میکرد. دارم به روزی فکر میکنم که چتامونو پاک میکنم و عکساتو...
از عکس تو و بغض همینقدر بگویم
دردا که چه شبها که چه شبها...
روزی که عکساتو پاک کنم احتمالا توی سینم احساس خالی بودن نمیکنم. احتمالا اون شکاف برطرف شده و اون زخم پر شده. ولی جالبه بدونی که اصلا دلم نمیخواد اون روز بیاد. دلم نمیاد دست بزنم به اون همه حرفایی که بهمدیگه زدیم.
یادته میخواستی زبانتو قوی کنی برات برنامه چیدم؟! بهم گفتی پارتنر زبانم شو. یادته از تمرین برگشته بودی پات پیچ خورده بود نگرانت بودم؟! یادته رفتی دندونپزشک با دکتر رفیق شدی؟ از ذوقش یه هفته راجعبهش باهام صحبت میکردی. یادته ضرر کردی، بهم گفتی مثل اینکه روزی من نبوده دیگه من تلاش مو کردم وقتی نمیشه یعنی خدا دیده این مال من نیست مال هرکسی بوده نوش جونش... یادته برای دکور دفترت چقدر ذوق داشتی؟! ایده هامونو گذاشتیم روهم که اسم شرکتتو انتخاب کنیم؟! لوگو طراحی کنیم براش. مطمئنم حتی بهشون فکرم نمیکنی. آخه همچین مهم نیستن. معلومه که برات مهم نیستن. تو غماتو دوست داشتی. وقتی تنها بشی به گذشتت فکر میکنی. به بدترین بخشش.
من حرفاتو دوس دارم. صداتو وقتی وویس میدی. اسممو وقتی صدام میزنی. و عکساتو. دلم نمیاد دست بزنم بهشون. کاش هیچوقت احساساتم به تو رو از دست ندم. خیلی بکره. حیفه.